به گزارش پایگاه خبری تحلیلی رادار اقتصاد به نقل از شرق، این مرد که ابتدا به اتهام قتل پسرش دستگیر شده بود، در ادامه اعتراف کرد داماد و دختر خود را نیز به قتل رسانده است. همسر اکبر در این جنایتها با شوهرش همدست بود. این زن اکنون در زندان به سر میبرد و باید بعد از اتمام تحقیات مقدماتی و صدور کیفرخواست پای میز محاکمه برود.
اکبر خرمدین در حالی در زندان فوت شد که هنوز تحقیقات قضائی از او به پایان نرسیده بود و احتمال داشت این متهم جزئیات تازهای را برای افشا داشته باشد. او در بازجوییها بارها تأکید کرده بود از انجام این قتلها پشیمان نیست و در تمام مراحل بازپرسی خیلی خونسرد به سؤالها جواب میداد.
اکبر که بازنشسته ارتش بود، معلومات عمومی زیادی داشت و به گفته خودش خیلی مطالعه میکرد. او مدعی شده بود پسرش بابک رفتارهای نامناسبی داشت و والدینش را اذیت میکرد، به همین دلیل وی را به قتل رساند.
او تهدید کرده بود اگر زنده بماند دو فرزند دیگر و نوههایش را نیز میکشد. متهم گفته بود: بچههایم همیشه من و مادرشان را اذیت میکردند؛ بهخصوص بابک که از ۱۸سالگی اذیتهایش شروع شد. بچهها را نزد روانکاو بردم که وضعیتشان خوب شد، اما بابک به جلسات روانکاوی نمیآمد. او فرد پرخاشگری بود. حتی سه بار به مادرش در خانه حمله کرد و با صندلی قصد کشتن او را داشت که هر سه بار سر رسیدم و زنم را نجات دادم.
متهم در اعترافاتش تشریح کرد با همدستی همسرش مواد بیهوشکننده به بابک خوراندند و پس از بیهوشی او را به قتل رساندند و جسد را پس از مثلهکردن در سطل زبالههایی در فاز ۳ اکباتان، آریاشهر و میدان صنعت رها کردند.
این جنایت روز ۲۵ اردیبهشت امسال به وقع پیوست و تکههای جسد بابک خرمدین یک روز بعد پیدا و تحقیقات آغاز شد.
بابک مستندساز و کارگردانی مطرح بود و به همین دلیل خبر قتل او بازتاب گستردهای داشت و پرونده با حساسیت بیشتری دنبال شد تا اینکه متهمان دستگیر شدند و به کشتن فرزندشان اقرار کردند.
اکبر و همسرش در ادامه تحقیقات اعتراف کردند دامادشان فرامرز را که خواهرزاده اکبر نیز بود و همچنین دخترشان آرزو را نیز در سالهای ۱۳۹۰ و ۱۳۹۷ با همان روش به قتل رساندند، تکهتکه کردند و اجسادشان را در سطل زباله انداختند. البته راز آن دو قتل تا زمان اعترافات اکبر فاش نشده بود.
در شرایطی که تحقیقات مقدماتی از مرد جنایتکار همچنان ادامه داشت، خواهر و برادران فرامرز به دادسرای جنایی رفتند و اعلام گذشت خود را ضمیمه پرونده کردند. آنها گفتند: ما از قصاص دایی گذشتیم اما درخواست کردیم که به حبس محکوم شود و هرگز روی آزادی را نبیند.
بعد از اعلام این گذشت ابهام بزرگی در پرونده مطرح شد. اولیای دم یکی از مقتولان از قصاص صرفنظر کرده بود و دو مقتول دیگر نیز فرزندان خود اکبر بودند که بهخاطر قتل آنها قصاص نمیشد. اینگونه بود که پرسشهای زیادی درباره آینده این متهم و حکمی که برایش در نظر گرفته خواهد شد مطرح شد.
در این میان اکبر خرمدین نامهای نوشت و درخواست آزادی کرد. او اعلام کرد چون اولیای دم گذشت کردهاند و او نیز بیمار است، میخواهد قرار بازداشت به وثیقه تبدیل شود تا او بتواند از زندان بیرون بیاید.
این درخواست به شعبه پنجم دادگاه کیفری یک استان تهران ارسال شد و قضات این شعبه بعد از بررسی درخواست متهم اعلام کردند با توجه به جنایتهایی که او مرتکب شده باید تا زمان محاکمه و صدور حکم قطعی در زندان باشد؛ اما پای اکبر هرگز به دادگاه نرسید و او روز ۳۰ آبان در زندان بر اثر بیماری فوت شد.
اکنون سرهنگ کارآگاه مرتضی نثاری، معاون مبارزه با جرائم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ، جزئیات تازهای از پرونده فاش کرده است.
او در برنامه تلویزیونی در انتهای الوند که از شبکه دوم سیما پخش شد، گفت: بهمحض اعلام پیداشدن جسد در نزدیکی سطل زباله، کارآگاهان ما از اداره تشخیص هویت در محل حضور یافتند و با قطعات بدن شخصی که کشته شده بود مواجه شدند. مقداری از مچ دست، آرنج و پاها بدون سر و تنه کشف شده بود. با آزمایشگاههای علمی هویت مقتول کشف شد و از همان زمان محل زندگی و افرادی که ممکن بوده او را به قتل رسانده باشند، شناسایی شد.
معاون مبارزه با جرائم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ تأکید کرد: با رصدهایی که انجام شد در کمتر از شش ساعت توانستیم هویت مقتول و انگیزه قاتلان و هویت آنان را شناسایی کنیم. قاتلان خودشان را ابتدا معرفی نکردند و با معرفی هویت مقتول، کارآگاهان بهدنبال محل سکونت رفتند و با پایشهای محلی و تحقیقات از مطلعان محلی و معاینات، به این شک کردند که اعضای خانواده (پدر و مادر) در این قتل مشارکت داشته باشند. این ماجرا آزاردهنده بود که پدر و مادری در قتل فرزندشان همدست باشند و او را مثله کنند. پس از مظنونشدن به این دو نفر، آنان بازجویی و در نهایت اقرار کردند و در نهایت به قتل داماد این خانواده رسیدیم.
سرهنگ نثاری توضیح داد: در تحقیقات اولیه پدر و مادر منکر جنایت بودند و با آزمایشگاههای علمی و مجهز و نمونههایی که از خانه به دست آوردیم مجبور شدند اقرار کنند. جامعه روانشناسان نیز علاقهمند به پیگیری این مجرم بودند. این فرد تحت فشارهای روحی بوده و مشکلات بین پدر و فرزند دامنهدار بوده است. داماد این خانواده نیز بهدلیل اختلاف با دختر چند بار مورد نصیحت پدر خانواده قرار میگیرد و نصیحتها کارساز نبوده و در نهایت به منزل دعوت شده، داخل غذایش سم میریزند و او را قطعهقطعه میکنند. دختر پس از مدتی دچار عذاب وجدان میشود، زیرا همدست قتل همسر خود بوده و از پدرش حقالسکوت درخواست میکند و در نهایت این امر موجب میشود دختر را نیز به همین روش به قتل برسانند.
همسر اکبر همچنان در زندان به سر میبرد و پرونده او هنوز برای محاکمه آماده نشده است. این زن در بازجوییها مانند شوهرش گفته از قتلها پشیمان نیست. او گفته است: اصلا ناراحت نیستم، چون خیلی من زجر کشیدم و از دستشان اذیت شدم، وگرنه کدام مادری راضی میشود بچهاش را بکشد.
نظر شما